و زنهار در مورد چیزی مگوی که من آن را فردا انجام خواهم داد. مگر آنکه خدا بخواهد، و چون فراموش کردی پروردگارت را یاد کن و بگو: «امید که پروردگارم مرا به راهی نزدیکتر از این به صواب، هدایت کند.»
(سوره کهف، آیات ۲۳ و ۲۴)
جهان کلاس درس عجیبی است. همهی ویژگیهای یک کلاس را دارد، اما هیچوقت مثل کلاسهای دیگر خستهکننده نیست. با این حساب معلم و مدیر توانایی ادارهی آن را در دست دارد.
جهان، کلاس درس است، چون چیزهای بسیاری در آن یاد میگیریم. هرکس در سالهای طولانی و روزهای بسیارِ زندگیاش بینهایت میآموزد. حتی ما از این آموختهها امتحان هم میدهیم. امتحانهای جهان گاهی بیمقدمه شروع میشوند، یعنی از قبل دقیقاً نمیدانیم که چه زمانی، زمان امتحان است. برای همین همیشه باید برگه و خودکارهایمان را آماده کرده باشیم و دانستههایمان را از بر باشیم.
- نظم آرامشبخش تو
دیگر ویژگی جالب جهان بهعنوان کلاسِ درس، نظم آن است. راستش من هیچوقت با نظم میانهی خوبی نداشتهام. برای من پذیرش چهارچوببندیها دشوار بوده و همیشه دلم میخواسته از یک جای این نظم و ترتیب بیرون بزنم و برای خودم و به شیوهی خودم پیش بروم.
اما نظم تو آنقدر جذاب است که آدم دلش میخواهد خودش را در چهارچوب آن بگنجاند تا نه تنها احساس خستگی و کلافگی نکند، بلکه احساس امنیت کند و خیالش راحت باشد که همهچیز رو به راه است و قرار نیست هیچچیز غیرمنتظرهی غیرمعقولی از راه برسد.
- این شیوهی ابراز ادب
در کلاس تو همهی کارها باید با اجازهی تو انجام شود. اما هیچکس نمیگوید چه معلم سختگیری! اجازهگرفتن از تو شیرین است و اصلاً یکی از آداب حضور در کلاس توست. این شیوهی ابراز ادب، یعنی همهچیز به ارادهی تو انجام میشود و ما خارج از خواست تو کاری انجام نخواهیم
داد.
- امروز چه کار کردهام؟
هرچه ما در زندگی انجام میدهیم، هر کار کوچکی که حتی شاید آنقدرها هم به چشم نیاید، با اجازهی تو انجام میشود. من امروز چه کارهایی انجام دادهام؟ از خواب بیدار شدهام؟ یک داستان کوتاه نوشتهام؟ یک عکس در صفحهی مجازیام گذاشتهام؟ روی مطلب دوستم نظر نوشتهام؟ برای خودم سیبزمینیهای خوشمزه سرخ کردهام؟ یک فیلم پلیسی دیدهام؟ با دوستم قدم زدهام؟ شب پیش از خواب به رؤیای همیشگیام فکر کردهام و لبخند زدهام؟ من امروز چه کارهای دیگری انجام دادهام؟ چه کارهای کوچکی که حتی به چشم خودم هم نیامده است؟
همهی این کارها، چه آنهایی که آگاهانه انجام دادهام و چه آنهایی که ناخودآگاه انجام دادهام، به اجازهی تو بوده است. من طبق قانون کلاس تو، طبق رسم ادب این کلاس، رفتار میکنم و از این موضوع بسیار خوشحالم.
- لطفاً یادم بینداز
فردا قرار است چه کارهایی انجام بدهم؟ بهتر است بپرسم فردا میخواهی اجازه بدهی کدام کارها را انجام بدهم؟ در فهرست کارهایی که باید انجام بدهم میخواهم یک کار مهم را بنویسم. تو امروز به من اجازه دادی قانون جالب کلاست را کشف کنم، همین قانونی که میگوید هرچیز با اجازهی تو انجام میشود. حالا و بعد از این کشف، بیشتر از قبل تو را دوست دارم. اصلاً هر زمان که در شناختت قدمی برداشته میشود و اجازه میدهی بیشتر از قبل بشناسمت، بیشتر احساس میکنم دوستت دارم.
برای فردا یک کار مهم باید انجام بدهم. لطفاً به من اجازه بده و یادم بینداز که فردا و فرداهای دیگر به تو بگویم چهقدر خوشحالم که در کلاس تو هستم و یادم بماند که بگویم چهقدر دوستت دارم.
نظر شما